Wednesday, May 22, 2013

قسمت اول سفرنامه : مدیکال


در ابتدا جا داره از تمام دوستان و هواداراني كه باعث شدن اكنون پشت اين تريبون قرار بگيرم و قسمت اول سفرنامه رو بنويسم 
تشكر و قدرداني كنم :D
من چهارشنبه 22 می در ابوظبی مصاحبه داشتم 
[b][color=#FF0000]بخش اول 
[/color][/b]من 15 سال هست كه امارات زندگي ميكنم وفكر كنم پدرم از سال 75 (تازه فهمیدم از سال 85 بوده نه 75) :) لاتاري ثبت نام ميكرد و حالا نتيجه داد 
يك سال پيش كه فهميدم برنده شدم اولش نفهميدم چه موقعيت توپي برام بوجود امده ولي با گذر زمان و بودن در جمع مهاجرسرايي ها متوجه اوضاع شدم.
اوايل مي سال پيش فهميدم برنده شدم ولي به خاطر مشغله تا يك ماه فرصت فرستادن مدارك رو كه شامل 2 عكس پشت نويسي شده و نامه برنده شدن و دو فرم  DS-230  و DSP-122 پيدا نكردم 
بعد از فرستادن فرم ها با آرامكس و پرداخت 200 درهم در دوران انتظار تمام تاپيك هاي لاتاري تمام سال هارو مطالعه كردم 
با بعضي از سفرنامه ها خوشحال شدم با بعضي نارحت شدم حتي بعضي ها كه دوران طولاني در كليرنس بودن ولي يهو غيب ميشدن رو تمام پستاشون رو ميگشتم تا اثري از ويزاشون پيدا كنم مثلا يكي از دوستان قبل از 30 سپتمبر بدون كلير شدن امد دبي و خوشبختانه كلير شد و روز 30 سپتمبر پاسش رو تحويل سفارت داد 
[b][color=#FF0000]قسمت دوم آماده سازي 
[/color][/b]از ترس طول كشيدن پرسه تعويض كارت معافي, كارت قبلي رو نگه داشتم 
همون اوايل كه دنبال كارام بودم يه روز رفتم سفارت كه ببينم چقدر براي ترجمه مدارك ميگيرن كه گفتن فقط معافي. شناسنامه و كارت ملي رو ترجمه ميكنن و مدارك تحصيلي رو ترجمه نميكنن 
با خودم گفتم من كه بجز ديپلم ايران ديپلم امارات رو هم دارم ( من مدرسه ايراني رفتم بنابراين يه ديپلم از ايران دارم و يكي از امارات) پس با خودم گفتم مدارك رو هم سه ماه مونده به مصاحبه ترجمه ميكنم كه وقتي تقريبا دو ماه مونده بود رفتم سفارت و سفارت عزيز هم لطف كردن و گفتن فقط شناسنامه رو ترجمه ميكنن كارت معافي رو ترجمه نميكنن و كارت ملي رو هم عربي ترجمه ميكنن 
سپس با 30 درهم شناسنامه رو ترجمه كردم و موندم به انتظار مسافر ايران تا بقيه مدارك رو هم بدم بره ايران تا ترجمه بشه ( اگه ميخواستم اينجا ترجمه كنم براي هر كدوم 300 درهم پياده ميشدم ) پس به لطف عمو پدر كه مسافر بودن و عمو خودم كه زحمت ترجمه رو كشيد و داندانپزشكم خوبم كه زحمت برگردوندن مدارك رو كشيدن كار من اوكي شد 
براي مدرك مالي هم 4 ماه پيش نامه بانك گرفته بودم كه دوستان گفتن نبايد بيش از 2ماه ازش كه دوباره هفته قبل از مصاحبه درخواست دادم ولي گفتن كه 5 روز طول ميكشه كه بخاطر كمبود وقت اول هفته مصاحبه رفتم بانك مركزي و همون لحظه نامه رو داد و براي هر نامه 50 درهم پياده شدم يعني 150 درهم 
دو هفته قبل از مصاحبه هم با دو عكس و كپي پاس و اصلش به همراه 210 درهم به مركز پليس مرقبات مراجعه نموده و پس از 4 روز سرتيفيكيت پليس رو هم گرفتم 
به خاطر تغيير وضعيت كاري فرم ها رو هم دوباره آپديت كردم و دوباره 200 درهم اخ كرديم 
هزينه کپي و عكس رو هم سر جمع 100درهم شد 
[b][color=#FF0000]قسمت سوم مديكال 
[/color][/b]ساعت 4 یکشنبه در بيمارستان ان ام سي حاضري زدم  همون موقع اكس ري رو گرفت 125 درهم براي اكس ري پيراهن رو دربياريد و وقتي گفت يه نفس عميق بكشيد و نگه داريد 
آزمايش خون 50 درهم بعدش هم تست قد وزن فشار و تست چشم رو اشانتيون گرفتم :)
بعد گفت براي دكتر شوكا معروف بريد و ساعت 5 بيا اونجا 3 4 تا خانواده ايراني هم امدن كه هيچكدوم از بچه هاي خودمون نبودن و فقط دو زوج بودن كه با مهاجر سرا آشنايي داشتن و چرك نويس هاي اكانت منو هم مطالعه كرده بودن
ساعت 5:15 اولين نفري بودم كه جناب دكي رو زيارت كرديم هرچه سعي كردم بخنديم حتي يه لبخند نشد كه نشد پس بيخيال شدم 
در ضمن تلاش نكنيد باهاش دست بديد تا مثل من ضايع نشيد  :|
يه سري سوال كرد كه فكر نكنم غير خودش كسي متوجه شده باشه چون لحجه زيادي داشت منم بعد از هر سوال مجبور بودم بگم ساري ؟ كه آخرش شاكي شد
خب برادر من برو جلو آيينه از خودت بپرس ببين متوجه ميشي ؟ :D
بعد از سوال ها گفت بيا پشت پرده كه اول گلو و چشم رو معاينه كرد بعد پيراهن رو دراوردم كليه گردن و شونه رو معاينه كرد بعد هم با ماسماسك يخش سينه رو سپس رو ساق پا رو نگاه كرد 
از اينجا به بعد خانم ها نخونيد  :)
.
.
.
.
آقايون گوشتون بياريد جلو !!
فقط ميگه سرفه كنيد
بعد هم تموم 
براي واكسن من اون كارت خوشگل زرد رو نداشتم و فقط يه كارت پوسيده و رنگ و رو رفته از زمان كودكي و دوران معصوميت :D  داشتم و خودم هم ترجمش كردم
 بنابراين خودم رو براي سوراخ سوراخ شدن آماده كرده بودم چون اميد نداشتم كه قبول كنه ولي در كمال تعجب قبول كرد و گفت فقط يه واكسن ثلاثه رو كه 10 سال يه بار بايد تكرار بشه رو بايد بزني منم که اون رو وقت ورود به دبيرستان زده بودم ولي هيچ كارتي ازش نداشتم واسه همين قبول نكرد گفت فردا ساعت 8شب به بعد بيا براي جواب (اونجا 24 ساعته هست پس هر ساعتي بريد مشكل نيست) 
بعد هم يه پرستار به همراه يه قبض 250 درهمي ويزيت و يه 100 درهمي واكسن مارو راهي كشير كرده كه همه رو با كرديت كارت پرداختيم و پس از واكسن خوش دستي كه زد گفت يخ بزار روش و يه پنادول (مسكن آزاد هست سوپر ماركت هم ميفروشه) بزن 
منو ميگي گفتم برو بابا اين سوسول بازيا چيه ؟ ما اصالتن از لوتي هاي طهرونيم :)
ولي صبح به غلط كردن افتادم دستم رو نميتونستم تكون بندم :(
بعد از ظهر دوشنبه هم رفتم براي گرفتن جواب كه 30 دقيقه معطلمون كرد سيسترش بياد اين جواب مارو بياره 

Thursday, May 9, 2013

برنامه مهاجرت !!!


به قول آرش عزیز دوست مهاجرسرایمون یکی از مهمترین قسمت های مهاجرت برنامه ریزی هستش
واقعا هم درسته مگر غیر اینه که ما برای امروز کاریمون برنامه ریزی میکنم ؟
پس جرا برای مهمترین قدم زندگیم برنامه نداشته باشیم ؟
برنامه ها مهاجرت به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم میشن
کوتاه مدت برنامه ای هست که حداکثر تا 6 ماه باید به نتیجه برسه و پروندش بسته بشه
مثلا برنامه کوتاه مدت من بعد از گرفتن ویزا سفر یک هفته ای به ایران و سپس برگشت به دبی و سقر 1 ماه و نیم به مملکت عمو سام هست و بعد از گرفتن گرین کارت و سوشیال نامبر برگشتن به دبی تا بعدش خدا چی بخواد
حالا یه برنامه کوتاه مدت برای این دوره 1 ماه و نیم آمریکا دارم که دیدن چندتا از دوستان پیدا کردن ایالت مناسب برای زندگی و گرفتن گواهی نامه هستش
این شد دو تا برنامه کوتاه مدت
حالا برنامه بلند مدت که میتونه از 6 ماه باشه الی ماشالله
برنامه بلند مدت 2ساله اول  من اینه که تا دوسال آینده تو دبی جایی که کار میکنم کارم رو ادامه بدم
و یه مقدار مشکلاتی رو که دارم رو سروسامون بدم و بعدش برای زندگی برم
برنامه بلند مدت 5 ساله دوم اینه که برم آمریکا و تو ایالتی که از قبل در نظر گرفتن شروع به کار کنم و پس از یک سال شروع به ادامه تحصیل کنم تا زمانی که پاسپورتم رو بگیرم
حالا پیش نویس برنامه بلند مدت سوم که در دست تدوین هست اینه که برای گرین کارت خانواده اقدام کنم و بعدش بسته به شرایط یا همون آمریکا ادامه بدم یا برگردم دبی یا هرجای دنیا
البته شاید در زمان برنامه بلند مدت اول و دوم خدا خواست و سرمون به سنگ خورد و مزدوج شدیم اونوقت باید سعی کرد که برنامه ها رو با شرایط جدید وقف داد
با این که برای 8 سال آینده دو برنامه بلند مدت در نظر گرفتم ولی در طول این زمان مثلا برنامه های کوتاه مدت بسیار تدوین خواهد شد
همیشه عواملی طبیعی یا غیر طبیعی وجود داره که باعث اختلال در برنامه های ما میشه
ولی نکته مهم خو گرفتن و عکس العمل سریع در مقابل این تغییرات هست
برای مثال در رانتدگی وقتی کسی میپیچه جلو شما نکته مهم عکس العمل سریع هست و رد شدن از اون ماشین هست
یا وقتی برای زسیدن به مقصد تو ترافیک گیر میکنید یا باید تو ترافیک بمونید و زمان رو از دست بدید یا از مسیر دیگری برای رسیدن به هدف استفاده کنید حالا این ترافیک نباید باعث بشه شما از هدف خودتون بگذرید
گاهی هست رسیدن به هدف غیر ممکن میشه کاملا طبیعی هست
مثل این میمونه که شما تصادف کردید و ماشینتون غیر قابل حرکت هستش
آیا حرص خوردن و داد و فریاد کاری رو درست میکنه ؟ خیر
پس باید کنار امد
موفق باشید 

Wednesday, May 8, 2013

متفرقه


نقل قولی از یه پیج اف بی
فکر کنم طرف امسالم نبرده توپش پره پره
مطلب تا حد توان سانسور شده ولی بازم عذر میخوام
ولی خوراک خندست SmileSmileSmile





*این ******** که در حال حاضر تنها کار مفیدشون تو زندگی ****، بعد هر سال میشینن ده ساعت با این اینترنت گازوئیلی میرن تو سایتِ لاتاریِ آمریکا عکس پرسنلی با کراوات آپلود میکنن. ننه باباشون هم میگن:
"آره پسرم! ثبت نام کن! اینجا قدر تو رو نمیدونن..."
حالا هیشکی ندونه انگار تو آمریکا ****کمه و اوباما منتظره توله اینا بره سرانه‌ی تولیدِ کودِ انسانیِ ایالات متحده رو 6.9 درصد ببره بالا.

*این ننه باباهایی که وقتی ایمیل تاییدِ ثبت‌نام در لاتاری واسه بچه‌شون فرستاده می‌شه، طوری به فک و فامیل می‌گن «بچه‌ام منتظر ویزای آمریکاست»، که انگار همین الان هیلاری کلینتون سوار پروازِ چارتر به مقصد تهرانه و لحظه شماری میکنه که گرین کارد آقا رو به همراه یه هپی اندینگ ، تو فرودگاه امام به ایشون تقدیم کنه.

*این هایی که راه به راه به هم می‌گن: "خبر داری امشب قراره لاتاری گرین کارد قرعه کشی بشه؟"؛ لینک ماجرا رو هم واسه همدیگه مسیج، پیامک، ایمیل و وال پست می‌کنن تا کسی بی‌خبر نمونه. بعضاً هم فکر میکنن "صفحه مجازی سفارت آمریکا در فیسبوک" رو خودِ باراک آپ میکنه، برای همین بعد از صدور هر قطعنامه‌ی جدید علیه ایران میرن کامنت صمیمی میذارن: "ممنونیم حسین! ...3>"

*این **** که پس از بُردنِ لاتاری می‌رن اونور آب وُ تازه میفهمن آمریکا اونی نیست که تو تی وی دیدن؛ اما بازم وقتی دولت ایالات متحده ******* رو به عناوین مختلف*****************، می‌گن: «حقمونه بخدا! نکنه با این دولتی که تو ممکلتمونه، انتظارداریم بهتر از این سرمون بیاد؟ همین که تا اینجا راهمون دادن هم در حقمون لطف کردن!»

*این پسرا که وقتی لاتاری رو میبرن و 4 ماه به رسیدنِ گرین کاردشون مونده، **************************************************************
********************************************************************************​********************************************************************************​********************************************************************************​*****************************************

در انتظار مصاحبه

یه دو ماهی میشه که در انتظار مصاحبه نشستم ،الان هم کمتر از دو هفته مونده .
استرس دارم در حد اعلا، نه به خاطر خوده مصاحبه به خاطر مدارکی که باید آماده کنم
به خصوص مدارک مالی !!!

مدارک مورد نیاز برای روز مصاحبه برای همه اعضا خانواده
گذرنامه به علاوه کپی از تمام صفحات 
شناسنامه و کارت ملی و کارت معافی یا پایان خدمت اصلش و کپیش و ترجمش 
دیپلم یا مدرک بالاتر اصلش و کپیش و ترجمش (برای برنده اصلی )
سند ازدواج یا طلاق اصل و کپی و ترجمه 
کواهی تمکن مالی یا مدارک اسپانسر 
مدرک سو پیشینه (برای ایرانیان مقیم ایران نیاز نیست)
 در صورت وجود حکم و جزیات پرونده دادگستری
پرینت ثبت نام CSC
چند عدد عکس جدید 5x5
و مبلغ 330 دلار برای هر نفر
و مدارک مدیکال

ما که همه مدارک رو تکمیل کردیم تا دوهفته دیگه بزنیم تو گوش ویزا یک ضرب :)
چند روز پیش هم یکی از دوستان عزیز مهاجرسرا به همراه همسرشون تشریف آورده بودن دبی برای گرفتن ویزاشون بعد از 37 روز کلیرنس که تا ابوظبی رو در خدمتشون بودیم
امیدوارم هرکجا که هستن موفق باشن 

برای روز مصاحبه آماده آمادم :)

Saturday, January 5, 2013

خاطرات امارات : شبی در صحرا

چند شب پیش مهمون داشتم یکی از دوستان که خانوادش تازه رفته بودن ایران
نشسته بودم تخته باز میکردم که یهو گفت چند شب پیش رفته بوده صحرای نزدیک خونشون میگفت خیلی باحال بوده و هوا هم خیلی خنک بوده
گفتم اونجا که بچه بازیه یادم بنداز یه بار ببرمت یه خیابونی که از وسط صحرا میگذره چراغ هم نداره هوا هم حسابی خنک
گذشت و بعد از شام پنجره باز کردم دیدم چه بادی خنکی میاد یهو زد به سرم که الان پاشو بریم اونجا الان یخ بندونه
خلاصه دو تا کاپشن برداشتم و زدیم بیرون گفت با ماشین من بریم شاسی بلنده راحت میریم گفتم نمیخواد با سواری من هم میشه رفت 
ولی نمیدونم چی شد زد به سرم با اون یکی ماشینم رفتیم اون یکی شاسی بلند هست ولی شاسی بلند واقعی نیست بیشتر شبیه هاچ-بک
خلاصه رفتیم بعد از یه ساعت رسیدیم به مقصد گفتم این که سواری نیست بزار حداقل بریم تو خاکی
رفتن همانا و از صحرا سر دراوردن همانا
خواستیم از مسیری که امدیم برگردیم که تو جی پی ای دیدم یه خیابون جلومونه گفتم بادا باد بزار بریم
همینجور که از بین تپه های شن میرفتیم رسیدیم به یه جای که اونور تپیه خیلی گود بود و نمیشد رفت دو و سه تا دور زدم تا یه رد لاستیک پیدا کردم خیلی شاد داشتم رد جدید رو دنبال میکردیم به امید رسیدن به خیابون که دیدم ای دل غاقل این که رد لاستیک خودمون بود دیگه زده بود به سرم ساعت 1 نصفه شب شده بود و من ساعت 7 باید میرفتم سره کار
زدم به سیم آخر رفتم رو تپه و همون بالا معلق شدم :)
به قدری بد گیر کرده بودیم که در ماشین باز نمیشد از پنجره امدیم بیرون دیدم هیچ راهی نیست به جز رنگ زدن به پلیس
اینجا اگر تو صحرا گیر کنی یا گم بشی پلیس با یه ماشین مخصوص که مال شرکت خصوصی هست میاد و به دادت میرسه و البته اون ماشین مخصوص 400 درهم شارژ میگیره و اگر نتونن با مختصات پیدات کنن هلیکوپتر میفرستن
هیچی دیگه زنگ زدم به پلیس مختصات رو دادم گفت ما وقتی هوا روشن شد میایم یعنی ساعت 7 حالا ما نه بنزین داشتیم و نه آب خوردن
همینجور در سکوت صحرا نشسته بودیم که تلفن که آنتن نمیداد زنگ خورد یه پلیس بود که گفت من دارم میام
خلاصه با هزار مصیبت مارو پیدا کرد تا از ماشین پیاده شد گفت منو یادت میاد گفتم نه والا گفت یه سال پیش با همین ماشین فلان جا با اون رفیقت که مو بلند بود گیر کرده بودی :) (البته اون سری تقصیره من نبود اون رفیق احمقم داشت رانندگی میکرد )
مارو کشید پایین راهی شدیم به سمت جاده گازشو گرفته بود از روی تپه ها میپرید یه جا که ظاهرا اون سمت تپه خیلی گود بوده زد روی ترمز و دنده عقب گرفت که دور بزنه من یه تپه عقب تر وایساده بودم تا این بره و من دنبالش برم که دیدم داد میزنه مهدی ماشین بزار و بیا آقا بدو بدو رفتم دیدم ماشینش بین تپه ها کجکی گیر کرده و هرلحظه ممکنه چپ کنه
شروع کردیم جای ماشین رو امن کنیم که یه وقت چپ نشه بعد من سعی کردم بکشمش بیرون که طناب پاره شد
حالا میخواست بیسیم بزنده کمک که بیسیم هم آنتن نمیداد
هیچی مجبور شدیم تا صبح بشینیم ببینم دروبر چه خبره
هوا داشت روشن میشد دیدیم اونور تپه دیگه خاکی صاف یهو یه پاترول با سرعت هرچی تمام تر از اونجا رد شد اینا هم هرچی آژیر زدن یارو نشنید خلاصه به من گفت بشین با هم بریم دنبالش بلکه کمکمون کنه حالا مگه بهش میرسیدم ؟
تا رسیدیم به یه گیت (اینجا دور تمام صحرا ها فنس میکشن تا شتر ها بیرون نیان فقط چند تا گیت داره که ماشین رد بشه ) که زده بود شهرداری العین ( از دبی تا العین  140 کیلومتره )
دمه گیته بودیم که همون پاترول برگشت دیدم بله ماله ارتش وقتی رسیدن به ما تعجب از تو چشماشون معلوم بود که پلیس دبی توی ماشین شخصی  یه جوون تو العین چیکار میکنه وقتی بهشون توضیح دادیم امدن که کمک کنن وقتی پلیس ازشون پرسید شما که اینجا مقر ندارید اینجا چه میکنید ؟ گفت که دیشب تو صحرا مانور داشتن به صورت واقعی یعنی تیر و بمب و خمپاره و..........
(شب قبل ما دو و سه تا منور تو آسمون دیدیم که اول میخواستم برم سمتش که ظاهرا شانس آوردم خاموش شد وگرنه دشمن فرضیشون واقعی میشد :) )
وقتی درامدن دوباره ما افتادیم پشتشون تا دم گیت رفتیم صبر کردیم تا با بیسیم اجازه ورود به العین رو بگیرن 
اجازه رو که گرفتن آژیر کشان تو خیابونی که 80 حداکثر سرعت بود 140 تا مارو اسکورت میکرد تا دبی
 ساعت 9 مثل جنازه رسیدیم خونه ( خوبه تو راه زنگ زدم شرکت مرخصی گرفتم )

Tuesday, January 1, 2013

سفر به امارات برای مصاحبه : هتل


خب میریم سراغ هتل

من یه هتل خوب میشناسم Al Khaleej Palace هتل بسیار خوبیه
هم جاش خوبه و هم محیطش و قیمتش

اگر با خانواده میاید اصلا سراغ هتل های میدون جمال و بازار مرشد نرید چون محیطشون افتضاحه
هتل های 3 ستاره به بالا معمولا هتل های مطمئن و امنی هست و نیاز نیست هروز مدارک رو با خودتون اینور و اونور ببرید اگر اتاق گاوصندق داره دیگه عالیه
میتونید از سایت زیر دنبال هتل بگردید
http://www.booking.com/city/ae/dubai.htm...2581579301

سعی کنید هتل رو تو دیره بگیرید که نیاز به استفاده از مترو هم کمتر باشه

ترجیها د.ل.ا.ر. رو تو هتل چنج نکنید تا میتونید از اکسچنج های توی مال استفاده کنید

ساعت چک این 2 و چک آوت 12 هست

سعی کنید هتل رو با آفر صبحانه بگیرید چون یه صبحونه مفصل با عث میشه تا عصر با خیال راحت تو شهر بگردید

حواستون به مینی بار هتل باشه که فقط گوش میبرن 

سفر به امارات برای مصاحبه : تعطیلات امارات در سال جاری


2013
2013 UAE Holidays

New Year’s Day
International New Year’s Day
Tuesday, 1 January 2013

Milad un Nabi
The birthday of Prophet Muhammad
Thursday, 24 January 2013

Lailat al Miraj
Ascension of the Prophet
Tuesday, 4 June 2013

Start of Ramadan
The 1st day of Ramadan according to Islamic lunar calendar
Tuesday, 9 July 2013

Eid-al-Fitr
The end of Ramadan fasting month – Eid-al-Fitr
(3 days public holidays)
Thursday, 8 August 2013
Friday, 9 August 2013
Saturday, 10 August 2013

Arafat (Haj) Day
The final day of the Hajj or Pilgrimage for Muslims
Monday, 14 October 2013

Eid-al-Adha
Feast of sacrifice in Islamic tradition – Qurban
(3 days public holidays)
Tuesday, 15 October 2013
Wednesday, 16 October 2013
Thursday, 17 October 2013

Al-Hijra
Islamic New Year
Monday, 4 November 2013

UAE National Day
The UAE’s formal independence from the UK
Monday, 2 December 2013